سریال کره ای آلیس alice 

این سریال با موضوع سفر در زمان ، در این ژانر میشه گفت تقریبا سریال قشنگی بود  . با ارفاق . خب میدونین درکل موضوعات سفر در زمان همیشه اخرش می لنگه و اگه موضوع عشقی هم باشه یجورایی میخان اون دو رو زوری بهم برسونن . به نظرم اگه اخرش این دو زندگی جداگونه ای رو طی میکردن خیلی بهتر میشد . درهرحال . 

alice

داستانش در عین پیچیده گی ساده اس . پروفسور یون ته هی با چندتا محقق دیگه راهی برای سفر در زمان می سازه . بعد از مدتی شایعه میشه که کتابی هست که توش راهکار بستن در زمان و اینجوری قطع سفر در زمان ، درش نوشته شده . و پیشگویی هایی رو کرده . سازمان الیس که یه سازمانیه که سفر در زمان رو ارائه میده ، به پروفسور یون ته هی و یو مین هیوک ، که این دو رابطه ی عشقی باهم دارن ماموریت میده تا برن یه سال 1992 و اون کتاب رو که دست پروفسوری به نام جانگ هست رو بردارن بیارن نابود کنن . اونا زمانی به سال 1992 میرسن که پروفسور جانگ توسط فرد دیگه ای که یه مسافر زمان غیرقانونی هست کشته شده . اونا اون فرد رو میکشن و دختر 6.7 ساله ی پروفسور رو هم میذارن زنده می مونه تا پلیسای اون زمان بهش رسیدگی کنن . همچنین اونها نمیدونن اون کسی که غیرقانونی سفر کرده به این سال و دنبال کتاب بوده چه کسیه . 

روز بعد که میخان برگردن به سال 2050 ، و به آلیس ، یون ته هی حالش بد میشه و میره دکتر متوجه میشه حامله س . و در حین حاملگی از زمان عبور کرده و این ممکنه رو بچه تاثیرات بدی بذاره ، مین هیوک بهش میگه که باید سقطش کنه ولی یون ته هی بعد از فکر مین هیوک رو ترک میکنه و میره یه گوشه تو همون سال 1992 زندگی جدیدی رو شروع میکنه . بچه پسره . 

جین گیوم پسریه که تو مغزش بخش احساسات مشکل داره . یون ته هی اینو هم مجازات کاری که کرده و هم به خاطر رد شدنش از در زمان میدونه . 

زمانی که تو سال 1992 کسانی اومدن تا پروفسور جانگ رو بکشن ، پروفسور صفحه ی اخر کتاب رو پاره کرد و اونو داد دست دختر کوچیکش . اون صفحه صفحه ی مهم و حیاتیه و هم سازمان الیس و هم اون شخص دیگه دنبال اون صفحه ی گم شدس . 

19 سال بعد یون ته هی وقتی ماه کامله به دست کسی کشته میشه و جین گیوم تصمیم میگیره پلیس بشه تا قاتل مادرشو پیدا کنه . اون تقریبا 30 سالشه و حالا داره یه سری وقایع عجیب اتفاق می افته . اون دنبال پرونده های عجیب رو میگیره و متوجه میشه که به نظر این وقایع مث زمانیکه مادرش کشته شدس . 

اون اتفاقی کارت زمان یکی از مسافران زمان رو پیدا میکنه و می فهمه که اون کارت شبیه کارتی که تو وسایل مادر مرحومش بوده برای اینکه بفهمه این چه کارتی پرس و جو میکنه و میگن شاید پروفسور یون ته هی که تو دانشگاه کره اس ، بتونه بهش کمک کنه . اون به دانشگاه کره ، میره و اونجا با مامانش مواجه میشه .درواقع با کسی که عینا مث مامانشه . 

پروفسور یون ته هی جوان از سوال جواب و نگاهای عجیب جین گیوم خوشش نمیاد و بهش میگه منحرف . برای جین گیوم عجیبه که یک نفر چطور میتونه انقد تشابه با مامانش داشته باشه . 

خلاصه . بعد از حدس و گمان های زیاد و تحلیل ها و تحقیق هایی درباره ی گربه و بعد زمانی و غیره . همون حرف خودم که بعد زمانی کس شری بیش نیست در سریال تحقق پیدا میکنه . و این پروفسور یون ته هی جوان که سعی داشتن با جین گیوم لاو لاین درست کنن ، درواقع مامانه جین گیوم در این زمان بودش . 

وقتی هردو یون ته هی ها در زمان 2010 همو می بینن " جوونه طی اتفاقاتی سفر میکنه به 2010  که هنوز یون ته هی پیر زنده بوده ، " یون ته هی پیر ،گره از معما باز میکنه و میگه که تو درواقع منی در اون بعد زمانی و هراتفاقی که برا من افتاد واسه توام می افته برای همینم همه چیزو فراموش کن و دنباله این قضیه رو نگیر و برو به زمان خودت و زندگیتو بکن . 

در سریال های سفر در زمانی خیلی اصرار دارن که بگن جهان های موازی هست از نظر من غیرمنطقیه . چرا مثلا باید زمان و مکان های متفاوت وجود داشته باشه و من نوعی در هر زمانی باشم و دقیقا هم همین اتفاقات رو تجربه کنم . اصلا غیرمنطقیه . 

درواقع کانسپت به این شکله که یون ته هی که مامانه جین گیوم میشه با یون ته هی در سال 2020 که درواقع همون دختربچه ای که تو سال 1992 ، یو مینهیوک و یون ته هی اومده بودن باباشو بکشن ، دو شخص مجزا هستن . با اخلاقایات و احساسات جدا و متفاوت . و میخاستن بگن پس چون این دو ، دوتا ادم متفاوت هستن پس اشکالی نداره که جین گیوم با یون ته هی جوان بریزه رو هم . ولی خب نمیشه که خیلی عجیبه تو با زنی بریزی روهم که عین مامانته ضایع نی ؟ مگه امریکاس ؟ یا دارکه ؟ 

سر همین مسائل ، وقتی یون ته هی به 2010 سفردر زمان میکنه ، خود پیرش که در اون زمان بوده بهش میگه که قضیه چیه و اینجوری قضیه عشقی و لاولاین این دو نقض میشه . 

خب حالا چرا میگم بعد زمانی نی ، خب دقیقا به همین دلیل هردوی این زنه ها ممکنه تو زمان های مختلف سفر کردن و زندگی کردن ولی هردوشون یک نفر بودن ، پس اون قضیه اینکه از هر شخص دوتا بوده هم منتفی میشه . از طرفی وقتی یون ته هی سفردرزمان میکرد به شکل عجیبی همه می شناختنش این چجور سفر در زمان و بعد متفاوته که تورو همه جا میشناسن و حتی بابا ننه تم همون ادمان وانگار که مثلا هفته پیش ندیدت میگن عه کجا بوده فلان . خلاصه اینجوری . 

قضیه پیشگویی کتاب که معلوم نی اصلا کتابو کی نوشته ، داستانش این بوده که زنی در زمان رو باز میکنه و در حین سفر در زمان حامله میشه اون پسری به دنیا میاره که اون وقتی بتونه در زمان سفر کنه میتونه کنترل سفردر زمان رو به دست بگیره و خدای این قضیه بشه . دقیقا همینجورم بود جین گیوم بدون هیچ اگاهی و هیچ وسیله ای هروقت در خطر بود در زمان سفر میکرد . اون 6 بار مرگ مامانشو به چشم دید و نتونست جلوی کشته شدنشو بگیره . صفحه اخرم به این اشاره کرده که اگه بخای سفردر زمان رو درشو ببندی و به این موضوع خاتمه بدی اولا همه ی کسایی که مسافر زمان هستن ناپدید میشن و دوما دو راه حل داره یکی اینکه مادره پسرشو بکشه در اینصورت همه چیز تموم میشه . دو اینکه اگه پسر مامانشو بکشه پس کنترل زمان رو بدست میگیره . یون ته هی مادر ، این رو میدونست چون صفحه ی اخر رو حالا به یه دلیلی تونسته بود بخونه ، اون چون میدونست همه ی زحماتش برای درست کردن سفر در زمان و مهمتر از همه پسرش ناپدید میشه از صفحه روزگار و نمیتونه پسرشو بکشه به خاطر همین اون کاغذ رو پنهان میکنه . 

دست اخر اینجوری میشه که جین گیوم پیر که بارها در زمان سفر کرده و دنبال صفحه ی اخر کتاب بودش میاد به سال 2010 و اونجا با جین گیوم جوان روبه رو میشه و جین گیوم می فهمه که خودش کسی بوده که مامانشو میکشته . چون هرسری مامانه از اینکه پسرشو بکشه شونه خالی میکرده و نمیخاسته این اتفاق بیفته درحالی که می دونست پسرش در پیری چقد سختی کشیده و هرسری این زندگی رو تکرار کرده و کل زندگیش بسته به این بوده که قاتل مامانشو پیدا کنه و اینا . اخرسر مامانه خودش خودشو میکشه و خط بطلان میکشه به پیشگویی ها و اینجوری همه چیز ریست میشه و جین گیوم هم دیگه به عنوان یه انسان معمولی از یه خانواده دیگه به دنیا میاد . اینجوری میشه که یون ته هی جوان که همچنان بعد از تموم شدن همه چی همه چیز یادش بود میتونه دوباره جین گیوم رو ببینه و برن لاو بترن . 

واقعا خیلی خلاصه گفتم . چندقسمت اخرش یخورده اب شد ولی در کل داستانش جذاب بود و قشنگ و حالت معما گونه ایش رو تا قسمت اخر حفظ کرد . همونطور که گفتم اینکه این دو همو هیچ وقت نشناسن به نظرم باحالتر بود ولی خب دیگه خاستن اون قضیه عشقیه باشه تو سریال . با همه ی باگایی که این نوع ژانر ممکنه داشته باشه من دوس داشتم سریالو . خیلی بهتراز دارک بود طبیعتا چون کره ای بود و توش پر از احساس و همدلی و غیر بود . 

سریال کره ای ازدواج بانو پارک

سریال کره ای دروغه همه

سریال کره ای دلال ازدواج

فیلم ژاپنی اگر گربه ها از جهان ناپدید بشن

سریال کره ای مرد من الهه ی عشق

سریال کره ای بکشِش kill it

سریال کره ای خواننده ی جزیره ی خالی از سکنه قسمت اخر

زمان ,میشه ,گیوم ,میکنه ,بوده ,پروفسور ,پسرشو بکشه ,داشته باشه ,سفردر زمان ,اینجوری میشه ,پیدا میکنه
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ